۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

آداب و اصول کار کردن در محیط خلاف شئونات اسلامی

قرار شد قبل از شروع به کار،برای آزمایش عدم اعتیاد و کلاس آموزشی به دفتر اصلی شرکت برم. مگه آمریکا هم از این بازیها هست؟ اینجا که کشور آزادیه پس چرا کارمند نمی تونه نشه* کنه و بره سر کار، خودم تو ایران هر وقت می رفتم دادگستریه دهاتمون یکی از کارمنداش بود که فکر می کنم هر روز یه بس می زد و نشه میکرد و توپ توپ می اومد سر کار و من می دونستم که هر وقت خواستم برم سراغش آخر وقت نباشه که اثر تریاک رفته بود و مثل صبح مهربون نبود.
اون رییس بانک جلو مغازه رو که نگو . اونو باید همون یکی دو ساعت اولی می رفتی سراغش چون عملش بالا بود...
صحبتهای بعد از آزمایش، بیشتر در مورد آداب رفتار با همکاران و مشتری ، پوشش و ... در محل کار بود و به قوانینی اشاره شد که بعضیهاش در ایران نبود و بعضیهاشم شدیدتر از ایران بود وهمینجور زرت و زرت سئوالات مختلفی به ذهنم خطور می کرد که خدمتتون میگم .اول که  یه 3000 برگه کاغذ امضا کردم که هر کجاشو نگاه کردم گزینه ای  نبود که گفته باشه بایستی التزام عملی به اوباما داشته باشید، لابد چون می دونن کسی التزام نداره. درضمن اصلا نگفته بود که دینت چیه و حتما بایستی مسیحی سه آتیشه باشی! خدا رو شکر و گرنه باید می رفتم دکه سیگار فروشی می زدم.
جالب اینکه در مورد روابط  بین همکاران در محیط کار مطالب جالبی شنیدم که فکر کنم قوانین کلی اینجاست .از مصادیق جرم که حتی باعث از دست دادن کار میشه و در صورت داشتن شاکی به مراجع ذیصلاح قضایی معرفی میشی این چیزاست: اگه دستت رو از روی قصد و غرض به بدن همکارت بزنی - هنگام حرف زدن به جایی غیر از صورتش نگاه کنی! - بطور مداوم از همکارت تعریف کنی و یا از زندگیش بپرسی - کاری کنی که شیفت کاریت با شخص خاصی یه جور بشه  و هزار مورد مشابه که یکیشم تو ایران پیدا نمیشه و در اصل لب کلام این بود که لیم کسی نشو.
زمانی توی کارخانه ای در ایران سرپرست کارگرها بودم و دختر و پسرها با هم کار می کردن.یه روز یه دختره اومد گفت من جرات ندارم خم بشم که جعبه از رو زمین بردارم که وقتی به پسره گفتم: فلان فلان شده مگه مریضی؟ و ... ، کلی زبون درازی کرد و مدیر شرکت هم گفت حساس نباش، اگه بخوایم اینجور آدمارو بیرون کنیم که کارگر نمی مونه تازه بیرونشم کنیم میره اداره کار و هزار مشکل برامون ایجاد میکنه و گذشته از اینا، مگه دستشو تو تخم چشم تو میکنه؟! و به گمونم که هنوز هم همون کارو میکنه و دختره هم با این مساله بیشتر کنار اومده و شایدم رابطشون دوستانه تر شده باشه و ...
در مورد داستان منشی و صاحب شرکت ها هم که خودتون بهتر از من میدونید چه خبره و کلاٌ توی ایران چقدر آزادی در این موارد وجود داره و این دولت آمریکا داره اینطور مردم کشورشو محدود میکنه !
در کل، اینجا وقتی سر کاری باید سرت به کارت باشه و گه میخوری به دختر مردم نگاه تحریک آمیز کنی چه خودش بفهمه ، چه نفهمه . دوربین که ضبط کرده! و اسنادشم موجوده.
از اینا گذشته، گفتن پوششتون آدم واری باشه و حتی اگه تتو و خال کوبی روی بدنتون هست باید بپوشونید اما خداییش نگفتن که اگه کسی ریش نداشت و یا جای مهر تو پیشونیش نبود کارشو زودتر راه بندازید. گفتن همه ارباب رجوع ها یکسانن .از هر ملیت و دین و نژادی که میخوان باشن.
تازه گفت بطور آشکار نباید کتاب دینی و یا دعا های مذهبی را در دفتر کارتون بذارید . خدایی اول تورات و انجیل و چند تا چیز دیگه را گفت و بعدش قرآن رو. منم یه نگاه به جیب پیرهنم کردم که مبادا سر آیه الکرسی زده باشه بیرون .
خیلی چیزای دیگه هم بود که یادم نمیاد.خدا کنه یه موقع من مرتکب اوون کارا نشم!
قبلا پبش خودم می گفتم این خواهرهای غربی که بدون حجاب و رعایت شئونات اسلامی دارن کار میکنن چطور امنیتشون حفظ می شه و کشورشون اینقدر پیشرفت کرده ؟ پس نگو که اینجا همه چیز قانونیه و مهمتر اینکه همه از قانون میترسن یا بهتر بگم ، به قانون احترام میذارن و تازه اونم قانونی که سفارش و رشوه و راه در رو نداره.
واقعا چه سخته کار کردن در این محیط مغایر با شئونات اسلامی. باید مراقب چشم و گوش و زبان و دست و پا و رفتارت باشی، انگار که روزه ای! و باید حسابی هم کار کنی و از زیر کار در رفتن خبری نیست.نمازم نمی خونن که به بهونه نماز، نیم ساعتی بگذرونی و یا اینکه برای راهپیمایی از آرمانهای ایالات متحده یه روز تعطیل کنی . امام هم ندارن که هم برای تولدش و هم برای وفاتش اداره بسته باشه .بد شانسی ،هواشونم آلوده نیست که به اون بهونه چند روزی از کار کردن خبری نباشه. خدایی ایران،کارمندا و کارکنهای اداره ها و شرکتها حالی میکننا.
.............................................................................................
* نشه، حالتی است که پس از استعمال مواد افیونی خصوصا تریاک به انسان دست می دهد و بسته به آدمش مدت زمانی ادامه دارد.

۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

ماجرای من و خانم آرایشگر خارجکی

موهام شده بود مثل این بوته های خار که زیرش پر از مارمولک و جوونوره (از نظر بلندی، نه کثیفی) آخه دو - سه  ماهی میشد که کوتاه نکرده بودم. یه موقع فکر نکنید به خاطر این بود که نمی تونستم خوب صحبت کنم و یا اینکه یه آرایشگاه رفتن 20-30 دلار برام آب می خوردا ،نه ... چون هر جا رفتم آرایشگر زن بود و نکرده بودند یه پرده آویزون کنند ورودی آرایشگاه... منم گفتم اگه برم داخل، یه موقع شاکی میشن چرا نامحرم اومده تو آرایشگاه زنونه.آخه ایران که بودم یه بار رفتم در آرایشگاه زنونه دنبال مادرم که یه پیرمرده دیدمو گفت : جوون خجالت بکش مگه خواهر مادر نداری که وقتی گفتم چرا ،تو اینجاس. گفت : حیا کووون !! تازه خانم آرایشگر هم که اومد جلو در جوری برخورد کرد که به جای اسم مادرم یه اسم الکی گفتم  و برگشتم خونه از بس که ضایع شدم .
بگذریم...بعد از پرس و جو  فهمیدم اینجا دهاتمون نیست و اینها هم که هم ولاتیهامون نیستند و رفتم سراغ همون خانم آرایشگر و سرمو کوتاه کرد. خیلی هم خوش برخورد بود و کلی اختلاط کردیم. از قضا بنده خدا حامله بود و پا به ماه و این هم نشون میده که اینجا باید از گهواره تا گور working نمود !
این مساله گذشت تا اینکه حدود یک ماه بعدش دوباره رفتم همون آرایشگاه دیدم خانومه نیست و خواستم یعنی یه سراغی ازش بگیرم.بعد از اینکه پیش خودم مرور کردم که چی بگم شروع کردم به سخنرانی و ....
همینطور که داشتم حرف می زدم دیدیم خانمه چشماش داره درشت و درشت تر میشه . پیش خودم گفتم، نکنه چرت و پرت میگم؟!!
آقا من که نفهمیدم چی گفتم ولی وقتی خانمه ازم پرسید" wow پس شما دوست پسر همکارم هستی؟" دنیا دور سرم چرخید البته نه بخاطر اینکه بابای یه بچه آمریکایی شده بودم که مصداق بارز آش نخورده و دهن سوخته بود بلکه گفتم نکنه خانمه شاکی بشه و فکر کنه می خواستم توهینی کنم و اونوقت سرو کارم با پلیس باشه و ... ای خاک بر سرم.
چشمتون روز بد نبینه هر جوری بود بهش فهموندم که من منظورم این نبود و می خواستم حالی ازش بپرسم و اونم خیلی با مهربونی برخورد کرد و گفت اشکالی نداره و تازه ازم معذرت خواهی کرد که نمی دونم این عذر خواهی برا چی بود. برا اینکه من حرف چپکی بهش زدم ، یا اینکه می خواست یه بچه بذاره رو دستم یا اینکه اسلام برای لحظاتی به خطر افتاد!
وقتی فکرشو میکردم که اگه تو ایران یه بنده خدای بیگانه به یه زن ایرانی اینارو می گفت چه اتفاقی می افتاد، مو به تنم سیخ میشه در صورتیکه این خانمه اینقدر خوب برخورد کرد .خوب لابد چون اینا بی غیرتند یا اینکه شوهراشون و داداشاشون همش سر کارن و یا اینکه وسایلی همچون زنجیر و پنجه بوکس و قمه و ... ندارن و یا شایدم می خواسته مشتری نپرونه!
دقیقا یاد روزی افتادم که یه پسری  تو مغازم از کنار یه زن 40-50 ساله زشت بد قواره بد بو رد شد که خودم دیدم هیچ اتفاقی نیفتاد اما خانمه یه بساطی به پا کرد که چرا خودتو بهم مالیدی.تازه وقتی پسره دید قسم خدا و پیغمبر فایده نداره شروع کرد به معذرت خواهی که ما ردش کردیم و پدر سوخته باعث شد مشتری ما هم بپره. چند روز بعدش هم  پدرم که از جریان خبر نداشت گفت کاری کن که زیاد این زنه رفت و آمد به مغازه نداشته باشه چون خوب زنی نیست و کارش مشکل داره و البته من هنوز برام سئواله که بابام از کجا می دونست...